100نکته در تدریس

معلمان در زمان تدریس و فرآیند آموزش، اطلاعات بسیار ارزشمند عملی از نحوه ی تدریس در کلاس را کسب میکنند. اما تعداد محدودی از آنها دانش و تجربهی خود را چاپ میکنند، ً زیرا عموما آنها وقت کافی برای این کاررا ندارند البته امروزه وبسایتهایی با انواعی از نکات درباره ی تدریس وجود دارند که بیشتر آنها کاربردی نیستند و همچنین زمان زیادی برای یافتن
یک وبسایت خوب صرف میشود(. بنابراین تعداد بیشماری از ایدههای تجربه محور که توسط معلمین مجرب بدست آمده است؛ در فرآیند شغلی شان نایده انگاشته شده است. نتیجه این میشود که بسیاری از معلمین جدید خودشان را به سختی میاندازند تا به اصطلاح “چرخ را دوباره اختراع کنند” یا خیلی دیر به یک ایده و طرح تدریس کارآمد دست می یابند، در حالیکه آنها میتوانستند با استفاده از تجارب پیشینیان فرایند آموزش را بسیار کوتاه و تسریع کنند(چرا کسی به من نگفت….!؟)
بنابراین بعد از بازنشسته شدنم از تدریس در مدرسه اگرچه هنوز انگلیسی آکادمیک را به بزرگسالان تدریس میکنم، به نظرم رسید که ایده خوبی خواهد بود که مجموعهای از نکات تدریس خودم را که ممکن است برای دیگر معلمین مفید واقع شود؛ بنویسم. من آموزش و تدریس زبان انگلیسی را از سال 1968 در مدارس ابتدایی در خاورمیانه آغاز کردم. در وهلهی اول به خاطر مشکلات انضباطی، اختلافات و سو برداشتها برایم تجربهای سخت و آزاردهنده بود؛ زیرا زبان مادری دانشآموزانم را به خوبی نمیدانستم و با فرهنگشان آشنایی نداشتم. به یاد دارم که در پایان اولین سال تدریس به یکی از همکارانم گفتم که فکر نکنم بتوانم کار تدریس را ادامه دهم، زیرا برای تدریس زبان انگلیسی در این جا مناسب نیستم. همکارم گفت به مشکلات خودت زیاد فکر نکن و به دانش آموزانت نگاه کن